ماهانماهان، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

ماهان شده ماه آسمان دل ما

عاشقانه

عزیزم مرسی که اومدی ...از وقتی اومدی من و بابایی خیلی خیلی خوشحالیم.. عزیزدلم مرسی که اومدی و حس زن بودن من رو با مادر شدن کامل کردی... و همینطور بابایی رو پدر کردی... باورت نمیشه که چقدر عاشقتیم...یواش یواش قدم برمیدارم که مبادا تو اذیت بشی... بابایی برام خوراکیهای خوشمزه میخره و منم میخورم که تو هم بخوری...تازه دیشبم دلت خیلی پفک میخواست.. ای شیطون توهم مثل مامان پفکدوست داریا!!!منم ۱ دونه خوردم فقط ۱دونه آخه میترسم برات بد باشه گلم...عزیزدلم تو الان تو دل مامان نشستی و داری کیف میکنی... سمت راست دلمی چون قشنگ حست میکنم با اینکه الان خیلی کوچولویی و فقط اندازه یه تمشکی قربونت برم.... واقعا قدرت خدا خیلی بزرگه که الان تو...
23 آبان 1391

مبارکت باشه نفسم

سلام فرشته کوچولوی مامانی...امروز بیرون بودم عزیزم ..اینا رودیدم و  خیلی دوستشون داشتم و اولین هدیه زندگیتو برات خریدم.... الهی من قربون اون پاهای کوچول موچولوت برم... فکر کنم بابایی هم ببینه خیلی ذوق کنه..شب که اومد نشونش میدم.. عزیزدلم انشالله که به سلامتی دنیا میای و ما همه دنیامون رو به پات میریزیم... راستی گلم دقیقا میدونم که الان کجایی..چون فقط سمت راست دلم میزنه... خیلی دوستت داریم..بیشتر از همه دنیا....    
16 آبان 1391

مرسی که اومدی عشقم...

سلام مامانی... الهی قربونت برم فرشته ی مامان و بابا....خوش اومدی عزیز دلم.....وای امروز آزمایش دادم و جوابش مثبت شد... عددبتا شد ۵۵ واین یعنی تو دلمی ولی هنوز خیلی کوچولویی آخه فقط ۳ هفته ات هست عزیزدلم... نمیدونی که چه استرسی داشتم همه بدنم میلرزید تا رسیدم به آزمایشگاه ... عزیزم هنوز باورم  نمیشه که تو تو دلمی...بابایی هم از محل کار سر ساعت جواب زنگ زد و خیلی خوشحال شده بود... بابا برای من بهترین همسر دنیاست.من عاشقانه دوستشدارم و میدونم که برای تو هم بهترین بابای دنیا میشه.. عزیزم من الان میرم دکتر تا چیزایی که لازمه رو بگه که تو سالم و سلامت بیای بغلمون... فدات بشم محکم بچسب به دل مامان..عاشقتیم......  ...
15 آبان 1391

عید غدیر مبارک.

; }سلام قربونت برم ...عیدت مبارک عزیزدلمممممم.... عشقم امروز صبح همینطوری گفتم یه بی بی چک بذارم و با نا امیدی نگاش میکردم  ُآخه هیچ علایمی نداشتم...که یهو دیدم خط دومش رنگ گرفت!!! زودی رفتم بابایی رو بیدار کردم و بهش گفتم تو چیزی میبینی؟؟؟ گفت یه خط پررنگ و یه کم رنگ... مطمئن شدم توهم نزدم ولی باورم نمیشه هنوزم..بابا میگه چند روز دیگه صبر کن شاید تست غلط باشه و فعلا به خودت امیدواری نده تا مطمئن بشیم.. وای باورت نمیشه چه حسی دارم..انشالله که خودت تو دلمی و ما عیدیمون رو از خدا و حضرت علی گرفتیم.. خدا جونم ازت ممنونیم...خدایا عاشقتممممممممم..
13 آبان 1391

انتظار...

عزیزدلم امروز ۱شنبه بود و تا جمعه چیزی نمونده.. از صبح تا ظهر همش حال تهوع داشتم و   برا اولین بار عاشق این حس شدم...همش خداخدا میکردم این حالم بخاطر تو باشه... عصر که بابایی اومد بهت سلام کرد و دلم رو ناز کرد... عزیزدلم بخاطر دل باباعرفانت بیا فدات شم.... منتظرتیم عشق ما... ...
7 آبان 1391

منتظرتیم عشق ما

سلام فرشته کوچولوی مامان و بابا... عزیزدلم ۳ ماهه تصمیمگرفتیم تو از آسمونا بیای پیش ما و خوشبختیمون رو تکمیل کنی... همه آزمایشها رو دادم و دکتر گفت همه چی خوبه..عزیزدلم پس چرا نمیای کنارمون؟؟؟ من و بابا خیلی منتظرتیم...کاشکی ۱۲ آبان تستم مثبت بشه و تو اومده باشی.... ماهانم .هستی ما...بیا کنارمون..کاش الان تو دلم باشی عزیزدلم...
5 آبان 1391